هر چه گفتم صبر کن، نشنید و رفت    برخیالِ خام من، خندید و رفت


پنجـه زد بر روی وجـدانِ زمان    یک سخن از مثنوی، پرسید و رفـت

شـعــله میـزد در درونـش آفــتاب    در پی ایـثار دل، رقصــید و رفت

مـن اسیر وسـوسه، او پرخـروش    روی شـهرِ غمزده، بوسـید و رفت




یک شهید پیدا کردیم سه راه شهادت...

هیچی همراهش نبود،نه پلاک،نه کارت شناسایی،

فقط یک قمقمه همراهش بود....

پر آب

روی قمقمه چیزی نوشته بود

قمقمه رو شستیم تا تونستیم بخونیم...

نوشته بود:

فدای لب عطشانت یا حسین(ع)



شهیدان از می توحید مستند / شهیدان سرخوش از جام الستند

نمردند و نمی میرند هرگز / شهیدان زنده ی جاوید هستند

 هفته دفاع مقدس گرامی باد